×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

گل واژه

کشکول

× گلچینی از مطالب زیبا
×

آدرس وبلاگ من

rahajavid.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/rahajavid

بازگشت

 
 

                         

سال­ها بود که فراموشت کرده­ بودم. نه یادی از تو می­کردم و نه سراغی از تو می­گرفتم. امّا تو هیچ­گاه از من غافل نبودی.
من کودکی ناتوان بودم که غافلانه دستت را رها کرده ­بودم و به این سو وآن سو می­دویدم،  و این تو بودی که هرگاه پایم می‌لغزید و در مرداب­ها سقوط می­کردم، دستت را به‌سویم دراز می­کردی و از میان منجلاب­ها بیرونم می­کشیدی. پاکیزه ­ام می­کردی و لباس­ نو به تنم می­کردی.
امّا هنوز ساعتی نمی‌گذشت که دوباره در هوس مرداب، خود را لجن­ آلود می‌کردم.
حال که روشنایی یادت بر افق­های تیره­ ی غفلتم چیره­ گشت و در پرتوی آن­ زیباییت را دیدم، دیگر نمی­خواهم به چیزی جز با تو بودن بیندیشم, می­خواهم بیایم و هرچه دارم فدایت کنم؛ ولی در پاهایم دیگر رمقی نمانده تا بیایم.
چه کنم؟ تنها سر بر دیوار بی­ کسی می­گذارم و آرام آرام گریه‌ می­کنم. می­دانم که به سراغم می­آیی. با دست­های مهربانت اشک­هایم را پاک می­کنی و می­گویی:
 


 

�غمگین مشو, دستت را به من بده و بلند شو,
کمکت می­کنم تا آرام آرام قدم برداری,
مواظبت هستم که زمین نخوری؛
فقط دستت را از دستم رها نکن�.

 

                          

 

یکشنبه 20 آذر 1390 - 7:34:03 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


الفبای زندگی


برایت من خدا را آرزومندم


هر اتفاقی که می افته به نفع شماست


صد حقیقت بسیار زیبای زندگی


برای هرروز رازی از عشق


مناجات علی در مسجد کوفه


بهشت از دست آدم رفت از اون روزی که گندم خورد


فرشته ای به نام مادر


قطاری به سوی خدا


صادق باشیم یا بازیگر


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

1278307 بازدید

582 بازدید امروز

470 بازدید دیروز

2406 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements